کتاب قلب، شکارچی تنها

اثر کارسن مک کالرز از انتشارات افق - مترجم: شهرزاد لولاچی-برترین آثار نویسندگان زن

قلب،‌ شکارچی تنها، اولین رمان تحسین برانگیز کارسن مک کالرز زمانی به چاپ رسید که نویسنده تنها بیست و سه سال داشت؛‌ نویسنده‌ای که نیمی از بدنش در سی و یک سالگی به طور کامل فلج شد و تا مدت‌ها،‌ تنها یک انگشت او برای تایپ مطالبش حرکت می‌کرد. رمان او روایتگر زندگی جان سینگر، مردی کر و لال و تنهاست. او در جمع افرادی متضاد حضور دارد که رازهای خود را برای او می‌گشایند و سینگر،‌ زندگی ملال‌آور آن‌ها را چنان دگرگون می‌کند که هرگز به فکر خودشان هم نمی‌رسید.


خرید کتاب قلب، شکارچی تنها
جستجوی کتاب قلب، شکارچی تنها در گودریدز

معرفی کتاب قلب، شکارچی تنها از نگاه کاربران
این یک مورد علاقه است! این با پنج شخصیت بسیار متفاوت روبرو می شود، هرچند که داستان هایشان هم در ارتباط با POV های خود ارتباط دارد. آنها در جامعه خود به طور اتفاقی بی رحم هستند. این به ویژه در مورد یک شخصیت که ناشنوا و ناشنوا است و به همین دلیل است که شخصیت ها به او کشیده می شوند، پیدا کردن یک ارتباط واقعی، احساس راحتی و محتوا به اندازه کافی به او اجازه می دهد تمام مبارزات خود را، رویاها، شکست و طراحی تنهایی خود را و نیاز به او و پیدا کردن آرزوی آنها برای آنها طلب. در حالی که خواندن این کتاب، شما متوجه می شوید که عنوان مناسب است: آن را کاملا در سراسر رمان، همه تا پایان پایان. نیاز انسانی جهانی برای همبستگی، قابل فهم و پذیرش است. چه تنهایی و ناپاکی از قلب، میتواند شخص را به انجام رساند. این به طرز قدرتمند نوشته شده است، پروس زیبا، هر چند مزاحم. برای اینکه صادقانه بفهمم، به این نتیجه رسیدم که این کتاب دشوار است. آن را با برخی از تم های بسیار تاریک و ناراحت برخورد کرد، و فقط به شما چگونگی زندگی سخت را می دهد. باور نکردنی است که فکر می کنم نویسنده 23 ساله بود که این رمان منتشر شد. من کاملا عاشق روایت شدم و به عنوان داستان پیشرفت کردم، این عشق خیلی عمیق تر شد، خودش را در قلب من قرار داد. این شخصیت ها با من بسیار رنج می بردند. به طور کلی، مطالعه ای خیره کننده و متفکرانه بود که نمی توانستم آن را به اندازه کافی دریافت کنم و آرزو می کردم طولانی تر باشد. یکی از آن رمانهایی که می دانم دوباره باز می شود و هر بار آن را می خوانم، می دانم که بینش بهتر و چشم انداز متفاوت نسبت به گذشته به دست می آید.

مشاهده لینک اصلی
من وقتی 15 ساله بودم این را مطالعه می کردم و من عجیب و غریب جنوب و داستان جدید در مورد آن را دوست داشتم ... البته. چهل سال گذشت، و اکنون که دوباره خواندن آن را دارم، ممکن است این تراژدی را بهتر درک کنم. من می دانم که می توانم پیچیدگی تمام شخصیت ها را ارضا کنم، تنهایی و ناامیدی را که شخص دیگری می تواند درک کند. جان سینگر احساسات و مشکلات خود را به اشتراک نمی گذارد، او فقط توجه می کند، در حالی که شخصیت های دیگر اعترافات / رویاهای خود را از بین می برد. او واقعا نیمی از آنچه را که می گوید هنگام خواندن لب ها نمی فهمد، اما آنها بسیار خوشحال هستند که احساساتشان را به یک فرد معطوف می کنند، آنها خود را باور دارند که او آنها را کاملا درک می کند. آنها بدبخت و کسی است که در نهایت گوش دادن. خواننده هیچ کس به صحبت نمی کند .... خواننده می داند که مردم در اطراف او همراهان در برابر تنهایی هستند، اما هیچ کس زبان خود را درک نمی ..... شاید کسی تا به حال وجود دارد. چه کسی می تواند خدا را در مورد زمانی که Millenium او را به صحبت است؟ این چنین کتاب غنی است و من شگفت زده نوشتن اولین نویسنده جوان می تواند آن را نوشته است. من خیلی از نویسنده نیستم، اما من یک خواننده بزرگ هستم. این یکی از بهترین کتابهای خواندن است.

مشاهده لینک اصلی
کارسون مک کولرز نیازی به رفتن از رودخانه کنگو برای یافتن قلبش از تاریکی ندارد. این درست در اینجا \"جنوب جنوب\"، \"جنوب ویران شده\"، \"جنوب غربی\"، که در آن تنهایی و فقر بر شخصیت هایی مانند خورشید جنوب خیز است، تنها با خشونت های شدید خشونت آمیز که شامل شکنجه، بیماری، دیوانگی و مرگ. اما McCullers فقط نگاهی به قلب تاریکی نمی کند. او آن را تجزیه می کند، اقدام مهیج را متوقف می کند تا به اعصاب خام خشمگینش برسد، و از دردش به عنوان یک سمفونی رونمایی می کند. به طور معمول، در مرکز McCullers ترکیب غم انگیز دو انگشت است: خواننده و هدف محبت او قهرمان Spiros Antonapoulos. اگر مایک، بیف، جیک، و کوپلند بت پرستان و خواسته های خود و رویاهای ناامید کننده بر روی خواننده بنویسند، سپس خواننده همان را به سخنان همسرش می اندازد، که در واقع به مرکز \"بازی بی نظیر مبهم\" پیروی می کند. رهبر \"که در آن Antonapoulos،\" خشمگین \"،\" رهبر کامل، قدرت فراتر از قدرت \"است.\" اولین تصور من که McCullers تنظیم Singer تا به عنوان یک بره موقت بی گناه عمل می کنند، یک نوع شخصیت مسیح آغاز شد به طوری که من متوجه شدم که او تقریبا به اندازه Antonapoulos خالی بود و به همان اندازه که دیگر شخصیت های گرانقیمت را نادیده گرفت. امید من این است که نوعی رستگاری تبدیل به نوعی گریه ادوارد مونک-ایران در نهایی شدن خواننده شود. آینه / توهم که خواننده خراب شد؛ کشیش مقدس، تقریبا به عنوان یک تصادف نابود شد، شخصیت های غم انگیز را سرگردان کرد، همانطور که ناامید شده بود، در یک جهان ویرانگر. با این حال، بر خلاف جوزف کنراد، که ظاهرا معتقد است که انسانها ذاتا غریب هستند، McCullers کاملا تاریک نیست؛ بشریت او کاملا خفگی و تاریک نیست. ممکن است امیدوار باشیم که بتوانیم با هم کنار بیاییم از این رو، خط معروف و لمس او: «مرگ و میرانی ترین کاری که انسان می تواند انجام دهد این است که سعی کند تنها بماند». در واقع، نوعی حساسیت عجیب و غریب در میان زندگی خشونت آمیز او وجود دارد. یکی از جنبه های شگفت انگیز مک کولرز نوشتن توانایی او در بالا بردن محیط زیست نژادپرستانه و اقتصادی خود در دهه 1930 است که به «گذار مایع بی پایان انسانیت در طول زمان بی پایان» می پردازد - برای در آغوش گرفتن درد و سرخوردگی همه ی او شخصیت با هر دو اضطراب و حساسیت. موضوعات مارکسیستی، تم های جذاب جنس و ساختار موسیقی درخشان رمان توسط مردم مورد بحث و تفسیر بیشتر از من قرار گرفته اند. اما من می خواهم قبل از اینکه من این بررسی را بررسی کنم این است که چقدر این کتاب با من مخالف است ، چطور اغلب این لحظات آرام را دوباره به آن بازمی گردانم گاهی اوقات، آن را شنیدم که طولانی، تنهایی و سردرگمی را از بین می برد. اغلب در طول زندگی من، من شکست خوردم. و دیگران شکست خورده اند. با این حال، گاهی اوقات وقتی دخترم را نزدیک می کنم، و او را چک می کند به من نزدیک است و او دست های کوچک خود را در اطراف گردن من پیچ و تاب، من احساس عشق و در حال حاضر \"توسعه روح من\" که ضربان اشاره در پایان کتاب. اما به زودی دخترم به بازی می رود و این لحظات همبستگی شیرین با افزایش سن آنها، کمتر می شود. با این حال، دقیقا این عشق است، که اتصال متناوب است که من را در لبه تاریکی و امید نگه می دارد، و بین نور و تاریکی متلاشی می شود. بین وحشی و ایمان

مشاهده لینک اصلی
3.5 ستاره قلب یک شکارچی تنهایی بود یکی از آن کتابهایی است که در طول سالها در لیست کتابها قرار میگیرید و همیشه منافع من را تحسین میکرد و با این حال من هرگز آن را مطالعه نکردم. در سال 1940 توسط کارسون مک کولرز و در یک شهر کوچک کوچک در آمریکا است. رمان شخصیتی که منحصر به فرد بودن شخصیت های اصلی آن و بی عدالتی های نژادی از زمان را برجسته می کند. من واقعا متعجب شدم که یاد بگیرم که نویسنده زمانی که او این رمان را به عنوان یک دختر 23 ساله نوشتن او دارای تجربه فراوانی است که به طور معمول در شخص قدیم دیده می شود. من واقعا از خواندنش لذت بردم اما در نتیجه می توانستم کتاب را از صفحه اول دوباره شروع کنم تا درک بهتر رمان و شخصیت های آن را درک کنم. این کتاب واقعا خوب نوشته شده است و شخصیت های بسیار جذاب، اگر نه کمی باور نکردنی در اقدامات خود را در زمان و در حالی که برخی از شخصیت ها بسیار توسعه یافته من از عدم توسعه در دیگران نا امید شده است. من با پایان دادن به کتاب ناامید شد احساس کردم سوالات بیشتری نسبت به پاسخ ها داشتم. من فکر می کنم این رمان واقعا به عنوان یک باشگاه کتاب به عنوان خوانده شده به عنوان بحث بسیار شخصیت در این یکی وجود دارد. من این را به عنوان یک دوست خواندنی خواندم و لذت بردم تا فرصتی برای نهایت خواندن این رمان بسیار محبوب را داشته باشم.

مشاهده لینک اصلی
کارسون مک کولر قلب یک شکارچی تنها است که از روی سقف با شکوه است، زیرا خانم مک کولرز (در اوایل دهه ی 1920 لعنتی او، حداقل) تازه ترین نمونه ی شجاعت ادبی، صداقت و درخشان وقتی این کتاب را به پایان رساندم، مجددا بخوانید، آن را پایین بیاورم و بی سر و صدا می زنم. من می خواستم این احساس را به پایان برساند. یکی از این کتابهاست. قلب یک خورشید شکارچی تنهایی است جان سینگر، ناشنوای شهر کوچکی که جواهرات را تعمیر می کند و در طول سال رمان، ماهرانه های گوشت و استخوان را به صورت خودسرانه مدار یک سازمان سازمان ملل متحد، یک صاحب خانه داری بیوه، یک دکتر سیاه پوست و یک دختر ده ساله ای که توسط موسیقی درگیر می شود، شخصیت های اصلی می شود؛ به نظر می رسد همه آنها ارتباط برقرار کردن با خواننده را درک کنند زیرا تنها در حضور آرامش می توانند به همان اندازه که می توانند اندیشه های درونی خود را پردازش و بیان کنند. خواننده، به نوبه خود، خود را دوست دارد و تعطیلات نزدیک است. این رمان در مورد افرادی که سعی در صدای عمیق و دشوار را دارند، بسیار دشوار است، زیرا هر گونه پیشرفت قطعه، اگرچه بسیار اتفاق می افتد، من اشتباه نمی کنم. شخصیت ها ممکن است آنچه را که می خواهند دریافت نکنند، حتی ممکن است آنچه را که نیاز دارند، دریافت کنند، اما آنها چیز دیگری را به دست می آورند، وحشتناک و غیرقابل انکار هستند و پر از امید و نگرانی هستند. این یک رمان از قهرمانان یا بازنده ها نیست، اما این مکان ملموس در هر یک از ما جایی است که قهرمان و از دست دادن به عنوان سکته گسترده ای و نشان دادن حقیقت پنهان کنار گذاشته می شود، با این حال، به طور خلاصه، شکل آن. من نمی توانم یک نامزد بهتر برای رمان بزرگ آمریکایی از قلب شکارچی تنها داشته باشم. واقعیت McCullers نمی کند تا ستایش به همان اندازه فاکنر، همینگوی، و فیتزجرالد از من ناراحت. من هیچ کار دیگری را نمی خوانم ... شاید چیزی از دست رفته باشد. شاید قلب یک شکارچی تنهایی است و تنها نیمی از آن است. من مراقبت نمی کنم این کتاب همانقدر ضعیف و عمیق است که هر ساله در آن خوانده ام. Canâ € ™ t آن را به اندازه کافی توصیه. پنج ستاره. قفسه مورد علاقه بخوانش.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قلب، شکارچی تنها


 کتاب To Kill a Mockingbird
 کتاب Rebecca
 کتاب Wuthering Heights
 کتاب جنسیت و زندگی روزمره
 کتاب یاد آوردن آنچه هرگز نبوده
 کتاب یک صدف و ده مروارید