کتاب بلندی های بادگیر

اثر امیلی برونته از انتشارات افق - مترجم: نوشین ابراهیمی-برترین آثار نویسندگان زن

Wuthering Heights یک داستان وحشی و پرشور از عشق شدید و تقریبا شیطانی است بین کاترین Earnshaw و Heathcliff، یک بنیانگذاران گرفته شده توسط پدر کاترین. پس از مرگ آقای Earnshaws، Heathcliff توسط Catherines برادر هندی Burned و تحقیر شده و به اشتباه معتقد است که عشق او به کاترین متقابل نیست، برگ Wuthering Heights، تنها به سالها بعد به عنوان یک مرد ثروتمند و جلا برگرداند. او به دنبال انتقام وحشتناک برای بدبختی های سابق خود است. عمل داستان هرج و مرج و بی رحمانه خشونت آمیز است، اما دستکاری ساختار یک ساختار پیچیده، توصیف های تحریک آمیز از محیط مروان محلی و عظمت دیدگاه شعر ترکیبی از این رمان منحصر به فرد شاهکار ادبیات انگلیسی است. این مسئله بحث برانگیز بود، زیرا تصویری از ظلم و ستم فیزیکی و فیزیکی ناخوشایند بود و به آرمانهای سختگیر ویکتوریا در مورد ریاکاری، اخلاق، طبقات اجتماعی و نابرابری جنسیتی چالش کشیده شد.


خرید کتاب بلندی های بادگیر
جستجوی کتاب بلندی های بادگیر در گودریدز

معرفی کتاب بلندی های بادگیر از نگاه کاربران
دوستان با جی خواندن : DLet من با دادن یک تقلید شروع می شود. من نقاشی های کلود مونه را دوست دارم او با این رنگ های روشن، با چشم انداز زیبا رنگ می کند. این فقط باعث می شود من خوشحال با نگاه کردن به وارونه از باغ مینس. اگر می توانستم به تصویر بروم و از طریق باغ مانند مری پاپینز بخوابم، آن را انجام خواهم داد. هنر گوتیک یک ضربه یا دست برای من است. هنر گوتیک تاریک است، و آن حضور، به من، که کسی تماشا می کند. من معماری و مجسمه ها را دوست دارم، اما نقاشی ها خیلی زیاد نیست. اگر وسیله حمل و نقل را داشته باشم، می توانم در جلال افتخار کلیسای نورث دیم بیدار شوم. Pride و Prejudice به من یادآوری می کند نقاشی Monets، و Wuthering Heights مانند هنر گوتیک است. حوادث ناشی از انفجار باعث ایجاد عظمت در من نشد. من آن را دوست ندارم، و من به سختی آن را دوست دارم. در برخی از بررسیها، شما را بخواند یا آن را دوست داشته یا از آن نفرت دارید. من می توانم این را قبول کنم. من می فهمم که این نوع کتاب من نیست، اما تجدید نظر در رمان را درک می کنم. من می توانم ببینم که به دلیل تابوهای نامشخص چیزی متفاوت و غریب بود و هیجان انگیز تر به مخاطب بود. این می تواند شما را به چگونگی تیره شدن و غلبه بر دنیای ناعادلانه تبدیل کند. من می توانم همه خشم را مشاهده کنم، مانند رمان «گل در اتاق زیر شیروانی» V.C Andrews، درباره تجربیاتی که هیچکس واقعا نمیخواهد حرف بزند را بنویسد. سوء استفاده و مرگ سخت و مباحث واقعی برای صحبت کردن است. من نمی توانم بشنوم که چگونه پدر و مادر این کار را انجام دادند یا اینکه به فرزندشان. چقدر افتضاح برای شنیدن! به خاطر عاشقان عزیزمان، همیشه مرگ سخت است. در حال حاضر، من می توانم ببینم که چرا برخی از مردم غرور و تعصب را از بین می برند. این می تواند به عنوان بسیار خوشحال، و کمی کمی خسته کننده. چیز من عاشق رمان های تراژیک است. من دوست دارم هنگامی که لحظه ای از شادی یا پیش بینی خود را داشته باشید و در آن لحظه آن چاقو به روده و پیچ و تاب خود می رسد. Game of Thrones یک مثال کامل از آنچه من در مورد آن صحبت می کنم. چند رمان من فکر کردم جایی که شخصیت اصلی می میرد! در ابتدا، من خیلی سخت به خنده افتادم و همه ی آتش بازی های خشن که بین شخصیت های اصلی منفجر شد. متاسفانه، آن را به عنوان یک اپرا صابون بسیار چشمگیر بود. من می توانم کمی از صحنه های دراماتیک بگیرم، اما قسمت خوبی از رمان دقیقا همین بود. جابجایی جایی بود که به داستان وارد شدم، زیرا شخصیت ها احساسات دیگری را به وجود آوردند. اما پس از آن به این داستان دراماتیک بازگشت، که نمیتوانست پشت سر بگذارد. اگر این قصد رمان را از روی نفرت داشت، و میخواهید هر شخصیتی را در چهره فیزیکی قرار دهید، امیلی برونتا \"یک کار متلاشی کرد. مخالفان در این قسمت. روند به آرامی من هنوز سعی می کنم به رمان عمیق تر بپردازم و می گویم که Heathcliff و Cathys پرشور و عشق نومید کننده کیفیت بازخرید است، من نمی توانم کاملا موافقم. بله، می توانم بگویم که حیت کلیف پس از تماشای تعامل بین هارون Earnshaw و کتی، ممکن است متوجه اشتباهاتش شود، و فکر می کند که او هرگز واقعا آنچه را که او واقعا می خواست، دریافت کرد. انتقام واقعا ارزشش را دارد؟ صادقانه فکر میکنم باید آنرا پایان داد. من فکر نمیکنم این کتاب باید پایان خوبی داشته باشد، جایی که دوستداران دوباره پس از مرگ مجددا متحد شدند. نه نه. نه همه چیز باید خوشحال باشد و من فکر می کنم تحقق آن کافی است. آیا بی عدالتی یک موضوع از طریق کل رمان بود؟ ولی! شب گذشته، من فکر میکردم شاید این راهی بود که امیلی بتواند در مورد سلامتی بدتر از او احساس کند. شاید، امیلی فکر کرد او می تواند همه کسانی را که پس از مرگ در سلامتی نفس گیر دوست داشت را ببیند. من می توانم پشت آن فکر کنم، چون این باعث خوشحالی من خواهد شد. سردرگمی وجود داشت. من با اسم مشکل دارم دو کیتس و لینتون وجود داشت که من در نهایت متوجه شدم کی هست. من فکر کردم که من نیاز به یک نمودار سلسله شناسی برای کشف کردن کسی که با کسی ارتباط دارد. گاهی اوقات، من در مورد Lockwood کاملا فراموش کرده ام. من مجبور بودم که او را بازبینی کنم، و رابطه او با کل داستان. من می توانم ببینم کجا امیلی با این ایده بود، اما من فکر نمی کردم که آن را به درستی اجرا کنم. من از ابتدا شاهد شاهد شاهد نلیس از زمانی که Heathcliff به Wuthering Heights رسید، تا پایان داستان، از ابتدا شنیده بودم. او اساسا به کل داستان گفت، و من درک می کنم که لکودو شخصیتی بود که داستان را در طول مسیرش به کار برد، اما من معتقدم که او به طور کامل مورد نیاز است. سپس دوباره، اگر لكوود در چهره های سگ های Heathcliffs چهره ای نداشته باشد، نمی توانم شكی بزنم. اما مسنجر یک کار پر زرق و برق وحشتناک را انجام داد. او همه صحنه ها را به نقطه ی فوق العاده ی خود جلب کرد و بسیار خوشحال شدم. این چیزی است که من معتقد نیستم که باید برای اولین بار گوش دادن به صدا را داشته باشم. من فکر می کنم اسمم را از دست دادم، و من واقعا اشتباه کردم، همانطور که قبلا گفتم. سخت بود که چیزها را در مسیری نگه داریم. چیز دیگری گیج کننده در مورد نسخه صوتی من طرح فصل بود. من اعتقاد دارم که 43 فصل در مورد صدا من وجود دارد، اما فقط 34 فصل در رمان. بنابراین، برخی از فصل های من در دو بخش تقسیم شدند. من هرگز نمی دانستم که فصل من چه بود. آیا من 12 یا 15 بودم؟ من نمی توانستم بگویم، تا زمانی که صدا به من گفت. من این را دوست نداشتم در نهایت، من تقریبا این کار را انجام ندادم، اما خیلی عمیق بودم. ا ...

مشاهده لینک اصلی
در مورد این کتاب چه چیزی گفته نشده است؟ به سادگی در جنون و شدت آن، که در آن شخصیت های اصلی عشق خود را زندگی می کنند، با شکوه است.

مشاهده لینک اصلی
وقتی که کتاب من برداشتن Wuthering Heights بود، من مبهم از مفاهیم در مورد آن بود. من فکر کردم عاشقانه در خزه ها. من یک تریلر فیلم از گذشته را یادآوری می کنم، مردم در باران ایستاده اند، با چشم های تند و تیزی چشمهای یکدیگر را می بینند. مردم در مه، ایستادن در مه، تماشا را با یکدیگر با چشم ترشح؛ مردم خیره به یکدیگر، خیره، خیره، خیره شدن. همچنین قطعه ای از گفتگو به سر من چرخید و بنفش، پیچ و تاب و عبارت، است که نوجوانان نور را به paroxysms ارسال می کند: \"من دوست دارم برای لینتون مانند شاخ و برگ در جنگل است: زمان آن را تغییر دهید، Iâ € ™ متر خوب آگاه باشید، چون زمستان درختان را تغییر می دهد. عشق من برای Heathcliff شبیه سنگ های ابدی زیر است: منبع کمی لذت قابل مشاهده، اما لازم است. نلی، من هیتکلیف هستم! همیشه همیشه، همیشه در ذهن من است: نه به عنوان لذت، بیش از من همیشه لذت بردن از خودم، اما به عنوان خود بودن هستم. 'باشگاه کتاب من است از شش بچه تشکیل شده است. ما از باشگاه کتاب شروع کردیم چون از همسرانمان خسته شده ایم و همه شراب را در جمع خود داریم. بعد از دومین بار دوچرخه سواری از طریق باشگاه، با توجه به اینکه هر عضو یک کتاب را انتخاب کرد، همسر آداما خاطر نشان کرد که ما هنوز به عنوان نویسنده زن خوانده ایم. آدم تصمیم گرفت این را با برداشتن Wuthering Heights، که برخی از وتر را با او در دبیرستان قرار داده بود، تصحیح کند. بر اساس خاطرات من، همانطور که در بالا ذکر شد، من بیشتر از این انتظار نداشتم. من اعتقاد دارم عاشقانه یک بار، یک زمان طولانی و دو بچه پیش، اما برای من بسیار سخت است که در مورد مفاهیم عشق مشابه سنگهای ابدی هیجان زده شود. خوش شانس برای من، این چیزی نیست مثل یک داستان عاشقانه. ارتفاعات Wuthering در خلیج های یورکشایر خشن، گرم و خاموش قرار گرفته است. این داستان با پیچیدگی ناخوشایند با مستاجر جدید Thrushcross Grange آغاز می شود، مردی به نام Lockwood - که در شخص اول روایت می شود - برای دیدار با مالک Heathcliff خود، که در Wuthering Heights زندگی می کند. لکودو با شخصیت های عجیب و غریب که در هیتلر ملاقات می کند، ناراحت شده است: هیتکلیف، بی ادب و تیزهوش؛ یک زن جوان؛ و یک مرد جوان عجیب و غریب که به نظر می رسد بنده است. یک لکه برفی وجود دارد و لکودو مجبور است شب را در ناحیه Wuthering Heights غافلگیرانه، شبانه کابوس کند. هنگامی که لکودو به Thrushcross Grange باز می گردد، او از Nelly دین، خانه دار خود، در مورد رویدادهای عجیب و غریب در ارتفاع می پرسد. در این مرحله، نلی بر روایت اول شخص می گوید که بخش بزرگی از داستان را بخواند. (به عبارت دیگر، این یک روایت غوطهور Conrad-esque است، که در داستانها در داستانها در داستانها وجود دارد. صادقانه بگویم، این روش ادبی را تحریک و گیج کننده می بینم. فقط از شخص ثالث استفاده کنید. خیلی بیشتر قابل اعتماد است!) داستان پریشانی نلیه به عنوان یک رابطه دوستانه بین هیت کلایف و کاترین ارنشا آغاز می شود. پدر کاترین بود که در هنگام سفر به لیورپول بر روی Heathcliff بی خانمان شد. او Heathcliff بازگشت به Wuthering Heights برای زندگی با او، کاترین، و کاترین برادر هندی. هیت کلایف و هندی هیچ یک از دیگران را دوست ندارند، اما کاترین و هیتکلیف. همسایه ای به نام ادگار لیندون به این جمعیت می پیوندد و کاترین را وحشی می کند. در بعضی مواقع، هیات كلیف خاموش می شود، ادگار با كاترین ازدواج می كند، بازگشت هیت كلیف، و ملودرام شروع می شود! در این نقطه، من با نقاط طرح فاصله می گیرم. برای یک، اگر SparkNotes یا CliffsNotes ندارید، اگر شما یک سن خاصی هستید (و نه، من نمیتوانم به شما در نوشتن مقاله دوره خود کمک کنم). برای دیگران، من نمیتوانم خودم را به طور مستقیم از بین ببرم. این یک کتاب مبهم است که پر از کاراکترهایی است که به طور مشابه نامگذاری شده اند (Heathcliff and Hareton، Lindley and Linton، Catherine and Cathy). کافی است بگویم، عواطف درگیر است. احساسات بسیار قوی همانطور که در رمان شخصیت-در-روسیه-قوی است. Heaths Wuthering یکی از آن رمان های رمانتیک است که در آن بیماری روحی یا عاطفی به یک بیماری فیزیکی تبدیل می شود که به معنای واقعی کلمه شما را می کشد. احساس اولیه من، از آنجایی که ما بر روی این موضوع بودیم، یکی از دوستداشتنها بود. من مثل Wuthering Heights دوست نداشتم من مقالات طولانی و خسته کننده مقدماتی که توسط لکودو نقل شده بود را دوست نداشتم. من کاراکترهایی را دوست ندارم که همه آنها - به استثنای نلی دین - مقدس - یا به ظاهر بی رحمانه، احمق و یا هر دو. من شخصیت یوسف را دوست داشتم، یک کادو قدیمی با خمسی دینی که در یک گویش محاوره ای غیر قابل تشخیص صحبت می کند. (ابتدا از حاشیه نویسی در پشت نسخه پنگوئن من برای استفاده از ترجمه یوسف سخنانم استفاده کردم. در نهایت، در برابر یک مهلت زمانی کتاب، من شروع به پریدن همه چیز کردیم). من برای گفت و گو پرشورانه و یا گاه و بیگاه پروسۀ تاریک توجه نکردم. هرچه بیشتر در مورد آن فکر کردم، هرچه بیشتر به احترام Wuthering Heights احترام گذاشتم. این فوق العاده شوم است، بخش های طولانی داستان یک حماسه ذهن-Fâ € \"K هماهنگ شده توسط Heathcliff انتقام. این روان شناختی تاریک است، اگر نه به خصوص عمیق. این کار داستانی است که به بحث و گفتگو نیاز دارد و با چندین معنی بسته به اینکه چه کسی خواندن را انجام می دهد، منفجر می شود. هیچ کس نمی داند چه زمانی امیلی برونت در هنگام نوشتن Wuthering Heights می نویسد. اون مرد ...

مشاهده لینک اصلی
تاریکی قوت قلب انسان است. امیلی Brontà \"مجموعه ای از فلاش های روشن را پرتاب می کند که تاریکی و غم و اندوه از احساسات اساسی ما را در ظاهر غم انگیز ترین آنها می گیرد. \"ما هیچ چیز را در طیف وسیعی از ادبیات ما نمی دانیم که تصاویر تکان دهنده ای از بدترین شکل های بشریت را ارائه می دهند.\" شاید این به همین دلیل است که کتاب ها مجبور به تحمل انتقاد شدید بودند - با خوانندگان خشمگین، در حقیقت بیشتر آشفته تر از خشم. صحنه های روشن در خودمان بسیار ناراحت کننده هستند، زیرا آنها خیلی آشنا هستند - آشنا اما هنوز همیشه به خودمان پنهان هستند، به جز زمانی که Brontà «ما را به زودی قبول می کند آنچه که واقعا هستیم، زمانی که انگیزه های ما و اهداف واقعی شسته می شود. زشت ترین و آشنا شیطان در ادبیات از این قطعات خودمان توسط Brontà \"ساخته شده است - Mephistofheles گوته و شیطان Milton و دیگر بزرگتر از نمایندگان زندگی حیوانات خانگی در مقایسه هستند.\" تلاش برای چطوری باید Hindley رو پرداخت کنم. من نمی دانم چه مدت زمان انتظار دارم، اگر بتوانم آن را در آخر انجام دهم. من امیدوارم که او قبل از اینکه من بمیرد، نمی میرند. \"\" برای شرمساری، هیتکلیف \"، گفت:\" من \"برای خداوند مجازات ستمکاران است؛ ما باید یاد بگیریم که ببخشیم. «خداوند، رضایتمندی را از من به دست نمی آورد». او بیانگر احساسات خام است که روایت را هدایت می کند. هیچ چیز نباید بیهوده باقی بماند، چیزی اینجا نیست. اینها حقیقت در مورد احساسات ما هستند که ما نمیتوانیم به خودمان اذعان داشته باشیم و بخواهیم در کلمات و نگرشهای کثیف و خشن - عشق، غم و اندوه، خشم، وفاداری، شرمساری - لباس بپوشیم - این احساسات رایج در حقیقت غیر قابل انعطاف هیولا که ساکنان خزه های روح ما است. ما هرگز آنها را نمی توانیم داشته باشیم و باید در نگرانی های فانی از آنها زندگی کنیم. آنها بزرگتر از زندگی هستند، عناصر، آنها موتورهای تاریخ هستند، و همه آنها هستند.

مشاهده لینک اصلی
این پست بخشی از چالش کلاسیک 2015 است. هشدار اسپویلر: من متوجه شدم بدون صحبت کردن در مورد Wuthering Heights صحبت کردن غیر ممکن است، بنابراین اگر شما ترجیح می دهید چیزی در مورد کتاب بدانید، پیش بینی نمی کنید.\nهنگامی که من این کلاسی را کشف کردم هیچ نظری ندارم! Wuthering Heights می تواند یکی از اولین کلاسیک هایی باشد که تا به حال شنیدم، مطمئنا؟ یا شاید برای اولین بار Kate Bush به عنوان یک کودک جوان Wuthering Heights را شنیدم. اما این یکی بود که به عنوان کتابی که من مجبور بود خواندن آن را نگهداری کنم. من قصد داشتم آن را بخوانم. آن را یک کلاسیک محبوب و تنها یکی از بهترین ده ها Goodreads که خوندم نداشتم. من یک کتابخانه انگلیسی دوست داشتنی پنگوئن دریافت کردم از طریق Caboodle. چیزی که من در مورد کلاسیک قدیمی تر دوست دارم این است که من می توانم بین خواندن کپی فیزیکی و کتاب در Kindle / iPad من را تغییر دهید. من کتاب را در راه بازگشت به لندن از حمام شروع کردم و از تقسیم نقل قول ها در Goodreads لذت بردم:Wuthering Heights نام آقای Heathcliff است. â € ~Weheringâ € ™ بودن یک مشخصه والیتی قابل توجه است، توصیفی از تاری از جو که ایستگاه آن در آب و هوای طوفانی قرار دارد. @\nچه چیزی باعث می شود این ClassicI انتظار Wuthering Heights را یک داستان عاشقانه کلاسیک در مورد یک زن و شوهر جوان، کتی و Heathcliff. من انتظار داشتم که آنها را به مورورهای یورکشایر سوق دهند و عشق خود را برای یکدیگر اعلام کنند. اما خیلی بیشتر از آن - و من کاملا مطمئن نیستم که این یک داستان عاشقانه است. Wuthering Heights دارای عناصر داستان ترسناک گوتیک است. داستان شدید در مورد انتقام، خیانت، خشم و حسادت، آن را در داستان زیبا که برادران \"برای خواهران شناخته شده است نوشته شده است. من در Wuthering Heights در ابتدا گیج کننده بود زیرا آنها به تعداد زیادی از شخصیت های معرفی شد\" من پیشنهاد می کنم مشاهده یک خانواده درخت، هر چند به شما اسپویلرها بدهد پس از آن با Earnshaws و Lintons آشنا شدیم، دو خانواده درامات کتی و Heathcliffs و همچنین درگیری های خود را گرفتند. آن را عمدتا توسط آقای لکودو (مستاجر Heathcliffs) و نلی (خانه دار که نزدیک به هر دو خانواده بود) نقل مکان کرد. با این حال، کتی و هیتکلایف بود که من را بخواند و متوجه شدم چرا آنها بخش مهمی از این رمان هستند. به نظر من این کلاسیک، قبل از اینکه بپرسید، اگر من باید انتخاب کنم، Id را انتخاب کنید جین اایر، یکی از کلاسیک های مورد علاقه من تا کنون (و من احتمالا باید آن را 5 * به جای 4 *!). من همچنین باید سمانته الیس را بخوانم چگونه می توانم هرئون باشم\n، که به طور خاص بر کاترین ارنشو و جین ایر تمرکز دارد. من از Wuthering Heights خیلی انتظار داشتم و بسیار شگفت زده شدم - پر از شخصیت های وحشتناکی بود که نمی توانستم چشم هایم را از درون و درگیری هایی که هر دو وحشتناک و هیجان انگیز بودند پاره کنم. من برای میزان خشونت ذهنی و فیزیکی آماده نیستم! من نمی دانستم که این کتاب با آقای لکودو آغاز شد و ما نمی توانستیم به طور مستقیم از کاترین و هیت کلیف شنیدار کنیم. من نمی دانستم که این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است: فلسفه های نلیز به داستان کاتریین و هیتکلیف و سپس در حال حاضر، حدود 18 سال بعد. من تعجب می کنم که چرا مردم از رابطه Cathy و Heathcliffs قدردانی می کنند، اما مطمئنا یکی از لذت بخش ترین ها بود که در مورد خواندن درباره ی \"شخصیت آتشین\" درام و کاترین را تحسین کرد. حتی اگر قسمت دوم رمان برای من لذت بخش نبود، من دوست داشت که کشف کند که Wuthering Heights پیچیده تر از انتظارات است و این داستان دشوار و بازیگران شخصیت های زنده به نهایت دایره کامل رسید. همانطور که تحت عنوان Wuthering Heights نامگذاری شده است، اکنون به نظر نمی رسد که او واقعا داستان زندگی و تغییرات Heathcliffs را - از پسر جوان آسیب دیده در دوران کودکی تا مرگ وی در اواخر دهه ی هفتاد، به عنوان استاد Wuthering Heights، شگفت زده کند. @ من تخریب خواهم کرد تا با هیت کلایف ازدواج کنم بنابراین او هرگز نمی تواند بداند که من او را دوست دارم: و این، نه به خاطر اینکه خوش تیپ است، اما به دلیل اینکه من بیشتر از خودم هستم @\nآیا انتظار می رود که ClassicI انتظار داشته باشید، چرا که داستان کتی و هیتکلیف همچنان برای جذب مردم است، اگرچه آنها فقط بخشی از داستان هستند. چه کسی آن را توصیه می کند تا افرادی که از جین اایر لذت می برند و میخواهند یکی دیگر از داستان های کلاسیک Brontà \"را بخوانند. افرادی که در مورد کتی و هیت کلیف کنجکاو هستند - اما آماده هستند که خیلی بیشتر تجربه کنند. افرادی که از نمایشنامه های شدید لذت می برند @ من دوست دارم لیندون مانند شاخ و برگ در جنگل است: زمان آن را تغییر خواهد داد، به خوبی درک می کنم، چون زمستان درختان را تغییر می دهد. عشق من برای Heathcliff شبیه سنگ های ابدی زیر است: منبع کمی لذت قابل مشاهده، اما لازم است. نلی، من Heathcliff! @ من همچنین این کتاب را بر روی کتابهای زیبا بررسی کردم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بلندی های بادگیر


 کتاب To Kill a Mockingbird
 کتاب Rebecca
 کتاب Wuthering Heights
 کتاب جنسیت و زندگی روزمره
 کتاب یاد آوردن آنچه هرگز نبوده
 کتاب یک صدف و ده مروارید